يادداشتهاي پراکنده

ساخت وبلاگ
می مهر هر چه کهنه‌تر، گیراتر. در خم دربسته به پستوی خمخانه نهان باید تا پس چهل سال از بویش جهان همه مست شوند و مدهوش. افسانه‌ی دلبران از آن گیراست که نه فرهادی مانده و نه شیرین، گیرم بیستون به جا ماند يادداشتهاي پراکنده...
ما را در سایت يادداشتهاي پراکنده دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : delica6492o بازدید : 123 تاريخ : پنجشنبه 22 اسفند 1398 ساعت: 17:10

به مهر عمارت دل کن که این جهان خراب

بر آن سر است که از خاک ما بسازد خشت

مکن به نامه‌سیاهی ملامت من مست

که آگه است که تقدیر بر سرش چه نوشت


- از شمس‌الدین محمد شیرازی است با اندک دستکاری

- عمارت دل نام کافه‌ای‌ست در تقاطع خیابان‌های بزرگمهر و کاخ (فلسطین کنونی)

 

يادداشتهاي پراکنده...
ما را در سایت يادداشتهاي پراکنده دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : delica6492o بازدید : 198 تاريخ : پنجشنبه 5 دی 1398 ساعت: 5:08

امروز پس از روزها و هفته‌ها و ماه‌ها و سال‌ها، رنگین‌کمانی در افق خاکستری شهر پیدا شد، از صبح اندک‌اندک باران به شیشه‌ها انگشت می‌زد. کمی از نیمروز گذشته بود که چند قطره‌ی بازیگوش باران سر راه نور خور يادداشتهاي پراکنده...
ما را در سایت يادداشتهاي پراکنده دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : delica6492o بازدید : 127 تاريخ : پنجشنبه 5 دی 1398 ساعت: 5:08

سخن را "می‌رانند" چنانکه اتوموبیل را در میانه‌ پرهیاهوی آدمیان چنان به هوشیاری که به دیگری بر"نخورد" و جان و دل او را نیازارد، و هر چه "او" گرامی‌تر، کار دشوارتر. تخته‌بند چاردیواری بی‌روزن، بی‌پروا ر يادداشتهاي پراکنده...
ما را در سایت يادداشتهاي پراکنده دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : delica6492o بازدید : 130 تاريخ : پنجشنبه 5 دی 1398 ساعت: 5:08

​​​​بسم المعطّرٌ_الحبیب تصدقت گردم، دردت به جانم، من که مُردم وُ زنده شدم تا کاغذتان برسد، این فراقِ لاکردار هم مصیبتی شده. زن جماعت را کارِ خانه وُ طبخ وُ رُفت و روب وُ وردار و بگذار نکُشد، همین بی‌ه يادداشتهاي پراکنده...
ما را در سایت يادداشتهاي پراکنده دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : delica6492o بازدید : 170 تاريخ : دوشنبه 26 فروردين 1398 ساعت: 9:00

عقربه های ساعت چه بدجنس‌اند. حضورت را که می‌فهمند انگار با هم مسابقه می‌دهند. وقتی می‌روی می‌مانم و دلتنگی سنگینی که ناگاه آوار می‌شود. عقربه‌ها سنگینی آوار را می‌فهمند و اگر بتوانند اصلا نمی‌چرخند. این صفحات می‌شوند گریزگاه یا شاید پناهگاه،

 

يادداشتهاي پراکنده...
ما را در سایت يادداشتهاي پراکنده دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : delica6492o بازدید : 141 تاريخ : دوشنبه 26 فروردين 1398 ساعت: 9:00

باران خواهد بارید، خورشید خواهد تابید، گلی خواهد روئید، بلبلی خواهد خواند، سبزه‌ای قد راست خواهد کرد، شاپرکی شاد پر خواهد کشید، قطره‌ای باران از روی گلبرگی خواهد چکید، من اینهمه را زیبا خواهم دید ولی يادداشتهاي پراکنده...
ما را در سایت يادداشتهاي پراکنده دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : delica6492o بازدید : 138 تاريخ : دوشنبه 26 فروردين 1398 ساعت: 9:00

هيچ جاي دنيا تر و خشک را مثل ايران با هم نمي‌سوزانند. پس از پنج سال در به دري و خون جگري هنوز چشمم از بالاي صفحه‌ي کشتي به خاک پاک ايران نيفتاده بود که آواز گيلکي کرجي بان‌هاي انزلي به گوشم رسيد که «ب يادداشتهاي پراکنده...
ما را در سایت يادداشتهاي پراکنده دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : delica6492o بازدید : 115 تاريخ : دوشنبه 26 فروردين 1398 ساعت: 9:00

بیش از نگاهی مهربان و دلی دوست#دار، آدمی چه  می‌خواهد از روزگار؟!وقتی همه دنیا را می‌توان در کاسه‌ای ریخت و نثار کردوقتی فاصله میان من و خوشبختی تنها کلامی است که به اعجازش دیوارها فرو خواهند ریختچرا م يادداشتهاي پراکنده...
ما را در سایت يادداشتهاي پراکنده دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : delica6492o بازدید : 125 تاريخ : دوشنبه 26 فروردين 1398 ساعت: 9:00

«چه حاجتست به مشاطه# روی زیبا را» یا «حاجت مشّاطه نیست روی دلارام را». سعدی هی تکرار می‌کند زیبارویان به آرایش‌گران نیازمند نیستند. حافظ نیز پس از سعدی همین مضمون را تکرار می‌کند «به آب و رنگ و خال و خ يادداشتهاي پراکنده...
ما را در سایت يادداشتهاي پراکنده دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : delica6492o بازدید : 135 تاريخ : دوشنبه 26 فروردين 1398 ساعت: 9:00

در قلعه احساس امنیت و آرامش# خواهم کرد چرا که میدانم قلبی به یادم می‌تپد. قلبی بزرگ و مهربان که محبت سرخ را به جام وجودت می‌ریزد. به قلعه پناه ببر اگر توفان روزگار آشفته‌ات کرد.

يادداشتهاي پراکنده...
ما را در سایت يادداشتهاي پراکنده دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : delica6492o بازدید : 117 تاريخ : دوشنبه 26 فروردين 1398 ساعت: 9:00

میهمان‌ها آمدند و رفتند. سکوت آزارم می‌دهد. کلافه در پی چیزی می‌گردم.

تازه روز اول است.

يادداشتهاي پراکنده...
ما را در سایت يادداشتهاي پراکنده دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : delica6492o بازدید : 138 تاريخ : دوشنبه 26 فروردين 1398 ساعت: 9:00

دیدار یار غایب دانی چه ذوق دارد

ابری که در بیابان بر تشنه‌ای ببارد

سودای عشق پختن، عقلم نمی‌پسندد

فرمان عقل بردن، عشقم نمی‌گذارد

بی‌حاصل است یارا، اوقات زندگانی

الا دمی که یاری با همدمی برآرد


چه خوب که در دنیای امروزین، دیدار یار غائب چنانکه سعدی فرموده، میسر و ممکن شده

يادداشتهاي پراکنده...
ما را در سایت يادداشتهاي پراکنده دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : delica6492o بازدید : 132 تاريخ : دوشنبه 26 فروردين 1398 ساعت: 9:00

دوست شدن به کوهنوردی می‌ماند. هر چه بالاتر می‌روی چشم‌اندازهای زیباتر و دلنشین‌تر پیش چشمانت پدیدار می‌شود. از هوای پاکتر پر می‌شوی و جانت تازه می‌شود چنانکه می‌خواهی همیشه در اوج بمانی و بالاتر بروی يادداشتهاي پراکنده...
ما را در سایت يادداشتهاي پراکنده دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : delica6492o بازدید : 136 تاريخ : دوشنبه 26 فروردين 1398 ساعت: 9:00